دفتر خاطرات
هرگز دل من ز علم محروم نشد کم ماند ز اسرار که معلوم نشد هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز معلوم شد که هیچ معلوم نشد
اینجا خوبه چرا؟ چون میتونم کلی چیز میز بنویسم اونم از هر فکری ک در ثانیه از مغزم میگذره و کسی نیست بخاطر تمام این پراکندگی ها اذیت بشه کاروانسرای کیتارو منو به خودم نردیک تر میکنه به چیزی که بودم به چیزی که هستم نیاز دارم دوباره اون احساسات زنده کنم تا بتونم دوباره شعر بگم هیچکس دلیل سکوت یک شاعر نمیفهمه وقتی از اون قلم دور میشی یعنی دارن خودتو ازت میگیرن باید افکارمو سرسامان بدم دلم برا روزهای که کل اتاقم کاغذی شده تنگ شده برا روزهایی که میتونستم با کلمات برقصم ذوق کنم بخندم اشک بریزم زندگی درک عمق معنی کلمات است نازنین باید از ادما جدا بشم به سرزمین آلیس سفر خواهم کرد
میخای یه چیز جالبو بهت بگم -امید بیشتر مردم دوست دارند همیشه داشته باشنش اما من از داشتنش بیزارم چرا؟ چون از جنگیدن برا چیزایی که تو کنترل تو نیست خسته شدم این بازی قدیمی دیگه خسته م کرده I NEED TO GIVE UP خارج از تمام انچه که من نیستم این لحظه برای تو مینویسم برای من برای روژین سکوت عجیبه وقتی به خودم میرسم همه چی تو ذهنم بسته میشه ای من کلی حرفای بد دارم تو ذهنم فکر نکنم قرار باشه چیزایی خوشگلو بخام بهش بگم خیالی دروغی غیرواقعی ناممکن بی منطق احساسی حساس اگه میشد احساسمو حذف کنم از وجودم میشد غیر واقعی نگاه کردن کنار گذاشت میشد دیگه چیزی ناممکن نبود منطقی بود بی احساس بودن همچین لذتی داره؟ اره چون خیلی کمتر درد میکشی اوووووه اشکم اومد نمیخام مامانم ببینه ــ شهر نصفه شب یه شهر کوچیک با دمایی 30-درجه با شما اینجام میشه گفت سرد ترین نقطه ایرانم به امید اینکه تو منو میخوندی و زنده بودی
چرا من انقد احمقم ؟ وقتی کسی قرار نیس نوشته هامو بخونه؟ همش اینجا مطلب میزارم من دیوووونم؟ نمیدونم اما حس خاصی دارم قطعا اونی ک میاد اینجا هم باید خاص باشه تمام
خلوت اینجا رو دوست دارم صدای کیبورد دوست دارم وقتی دارم تایپ میکنم پیام های دایرکت اینجا رو دوست دارم ادمایی اینجا عجیبن مثه خودم مثه تو اینجا بودن منو یاد تمااااااااااااااااااااااااااااااام خاطراتی که داشتم میندازه و من اینو دوست دارم کلاسیک نوستالژی قدیمی گلی خاکی همه اینا حکم گذشته رو برام داره دوسش دارم میفهمی دوسش دارم.
یه جا هست که سهراب عشقم میگه; ''صدا کن مرا صدای تو خوب است صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است که در انتهای صمیمیت حزن می روید'' . . . . میتونم تو تک تک کلمات این شعر ساعت ها غرق فکر بشم
آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان Law و آدرس rozhinbabzan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. نويسندگان
|
||||||||||||||||
|